علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

لات آری؟

کمتر از دو ساعت مونده به اعلام نتایج.  بابایی بسیار امیدوار هست و من منتظر یعنی از بین ما و همکارا کسی میبره؟  من دعا میکنم بهترینها اتفاق بیفته برای همه. تا ببینیم رسالت ما چی هست و کجا باید ایفای نقش کنیم.  خیلی از برنامه ریزی های زندگی مون و قدم هایی که می خواستیم برداریم لنگ این روز بود.  الهی سرنوشت ما را خیر بنویس تقدیرت مبارک باد!🙏
16 ارديبهشت 1402

به اداره بر می گردیم (نسخه شماره 3)

نه ماه مرخصی که اصلا نمی دونم چطوری تموم شد و شب و روزش به جز تاریک و روشن شدن هوا برام فرقی نمی کرد، تموم شد. و من برگشتم به اداره. شکر خدا خانم حیدری باهام همکاری می کنه تا حدودی و صبحها زودتر میاد تا من بتونم آماده بشم. البته کلا این چند روز تاخیر داشتم  که امیدوارم با شناور شدن ساعت کاری حل بشه. صبح ها دو ماراتن داریم تو خونه. علی خیلی خوب شده مدرسه رفتنش. اما محمدباقر پا گذاشته جای پای علی و صبحها خیلی قر می زنه تا میره. همش برای سرویس معترض هست.بچه های سرویس اذیتش می کنن. صبح با راننده شون که خانم خیلی خوبی هست صحبت کردم که محمدباقر رو جلو بنشونه و به بچه ها تذکر بده تا به امید خدا این چندروز باقیماده به خوبی سپری بشه. ...
12 ارديبهشت 1402
1